Dream Big

Work Hard

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

آدرس توییتر

قرار بود اکانت توییتر بسازیم و آدرسش رو این جا بگذاریم،

روی لینک زیر کلیک کنید :


nargeslakizadeh@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
lakizadeh

جلسه ی سوم

و ناگهان در باز می شود و استاد می آیند. هنوز کلاس پر نشده و باتوجه به جمعیت کلاس قبلی مشخص است که خیلی ها در راه هستند. اول از همه استاد سراغ توییتر و وبلاگ را می گیرند. بعضی ها درست نکرده اند یا آدرس را به جناب شیرکوند نفرستاده اند. استاد لحظه ای سکوت می کند، به گمانم ارامش قبل از طوفان است.. ناراحت می شود از چهره اش کاملا مشخص است. انگار از این حجم انگیزه ی بچه ها ناامید شده است. قبلا اشتیاق استاد برای آموزش چیزهای جدید را دیده ایم. وقتی انفعال را در برخی میبیند، با صدای آرام می گوید "اگر بخواهید اینطور کار کنید به هیچ جا نمیرسیم. اگر دوست دارید من هم مثل بقیه کمی نظریه و تاریخچه و .. درس بدهم . نه خودم را خسته کنم نه شما را." حرفها قریب به این مضمون بود. بعد تر گفتند که دیشب نخوابیده اند و برای همین کمی بی حوصله اند.
استاد شروع می کنند به درس دادن - همانطور که آن ماگ مشهور حاوی دمنوش ،با گل های آبی ریز را در دست دارند- جلوی کلاس قدم می زنند و می خواهند وبلاگ ها را چک کنند. آقای شیرکوند را به جلوی کلاس پشت میز استاد فرا میخوانند. قرار است وبلاگ اصلی کلاس را ببینیم. خاطرم نیست استاد مرا صدا زدند یا خودم داوطلب شدم که توضیح بدهم برای پیدا کردن مطالب یا کلماتی در یک سایت باید چه فرمانی را اجرا کنیم. پشت میز استاد ایستادم  که استاد خواستند کسی بیاید مورس را برای کسانی که غایب بودند توضیح بدهد . خاطرم نیست چه کسی آمد ولی مورس توضیح داده شد و استاد هم توضیحاتی را اضافه کردند و مشغول صحبت بودند، به گمانم ده - دوازده دقیقه ای را همینطور صامت مثل یک مجسمه ایستاده بودم ، مطمئن بودم استاد یادشان نرفته که آنجا حضور دارم . گاهی به مانیتور نگاه می کردم و گاهی به بچه ها. دوستانم لبخند میزدند یا ریز ریز میخندیدند . کلاس را از نظر گذراندم، سمت چپ - آن عقب - ته کلاس وضعیت خنده داری بود. پنج - شش نفر از پسر ها در یک فضای کوچک چپیده بودند و با چشم هایشان زل زده بودند به استاد . نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم سرم را انداختم پایین و ریز لبخند میزدم. فراموش کردم بگویم آقای شیرکوند هم هنوز کنار در ایستاده بودند. بعد از چند دقیقه که صحبت های استاد تمام شد، گفتند دکتر میلانی را در سایت دانشگاه استنفورد پیدا کن. دستوری را که در کاربرد رایانه از خود استاد یاد گرفته بودم، نوشتم ( البته من دو نقطه را با فاصله گذاشته بودم که با تذکر آقای شیرکوند اصلاحش کردم). بعد سر جایم برگشتم و از میان وبلاگ های بچه ها چند تا به عنوان نمونه انتخاب و خوانده شد که از این میان گزارش وبلاگی خانم حاجی زادگان واقعا معرکه بود. استاد درباره ی Narrative hook یا قلاب روایی در ابتدای گزارش صحبت کردند. بعد دوباره من به جلوی کلاس خوانده شدم تا چهار حرف دیگر تایپ ده انگشتی را آموزش بدهم. نمی دانم برای شروع منتظر چه بودم که هی استاد میگفتند خانم لکی زاده! شروع کن و من داشتم فکر می کردم از کجا باید شروع کنم. فکر میکردم هر هشت حرف کمنت بیسش را جلسه ی قبل درس داده اند و الان باید روی الف و لام و .. کار کنیم که استاد طاقتشان طاق شد و خودشان آمدند و گفتند ن-ت-ب-ی  را یاد بده. بعد خودشان توضیح دادند و من هم کلماتی برای مثال نوشتم. 
قرار شد برای جلسه ی بعد یک شبکه را انتخاب کنیم و ببینیم چه نفعی به دنبال آن است برای چه کسانی و چگونه.  و اینکه دیدگاه خودمان درباره ی آن شبکه و هدفش از  ارائه ی سرویس های مختلف رایگانش بیان کنیم. 

پ.ن : قرار شد لینک اکانت توییتر و .. را  در وبلاگ قرار دهیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
lakizadeh

جلسه ی دوم

جلسه ی دوم را با تاخیر می نویسم..چیز زیادی یادم نیست. باید از روی یادداشت هایی که سر کلاس برداشته ام گزارشی بنویسم. 

یادم می آید که استاد کمی دیر به کلاس آمدند و چند نفر خوشحال از اینکه توانسته اند دستاویزی پیدا کنند این مساله را مطرح کردند و استاد خیلی جدی پاسخ دادند که همیشه سر تمام کلاس هایشان به موقع حاضر می شوند چون بقیه ی درس ها نظری اند اما این کلاس را به عمد با تاخیر شروع می کنند تا همه به کلاس برسند. چون تکنولوژی های ارتباطی به صورت عملی درسی است که باید پله پله آموخته شود و از دست دادن یک پله می تواند باعث مشکل در پروسه ی یادگیری شود. 

جلسه ی دوم استاد مفصلا فید ریدر feedreader  را توضیح دادند و نحوه ی ساختنش را نشان دادند. بعد هم با سایت Soundcloud  توسط یکی از دوستان آشنا شدیم. ( این سایت یک شبکه ی اجتماعی اشتراک موسیقی و صوت است و نقطه ی قوت آن امکان به اشتراک گذاشتن و آپلود پادکست است.)

بعد نوبت به آموزش تایپ ده انگشتی رسید و استاد چهار حرف ک - م - س - ش را آموزش دادند. 

قرار شد برای جلسه ی بعد همه وبلاگ هایشان را به روز کنند و از الفبای مورس پرینت بگیرند و همراه داشته باشند. اکانت توییتر، یوتیوب، لینکدین،ساوند کلاود و اسکایپ ساخته شده باشد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
lakizadeh